یکی از مهمترین کلیشههای موجود در رابطه با زن و اجتماع، خانه نشینی و در نتیجه غیراجتماعی بودن او در مقاطع مختلف تاریخی در جوامع گوناگون است این کلیشه در نگاه کنشگران فمنیست و روشنفکران ایرانی انگارهای مهم برای مقابله با وضعیت موجود زنان و تصویر کردن آینده مطلوب آنها از منظر این دو طیف در اجتماع محسوب میشود. آنها معتقدند زنان هیچ گاه در فعالیتهای مؤثر اجتماعی و اقتصادی نقش آفرینی نکرده و همواره در خانه اسیر و محبوس بوده اند (این یادداشت در پی بررسی ارزشها و ابعاد خانه داری زنان نیست، بلکه به دنبال صحت سنجی کلیشه رایج فعال نبودن زنان در تاریخ جوامع و بالاخص ایران است) ابتنای حداکثری بر این کلیشه و تلاش برای اثبات آن جهت ریل گذاری مناسب برای تحقق اهداف آرمانها و ایده آلهای فمنیستی لزوم توجه بهای کلیشه و صحت سنجی آن را روشنتر میکند سؤال اساسی که در بررسی این کلیشه به ذهن خطور میکند این است که آیا این دسته ازفعالین و روشنفکران به درستی تاریخ جوامع گوناگون را بررسی کرده و سپس به چنین انگارهای رسیده اند؟ نقش تاریخ جوامع در شکل گیری چنین انگارههایی چیست؟ و مهمترین سؤال اینکه با کدام ابزارمی توان به سنجش چنین انگارههایی پرداخت؟
واقعیت این است که کلیشه موجود، زمینی را خلق کرده است که حتی منتقدانی که برای رد آن تلاش میکنند. در دام همین زمین افتاده و به جای پاسخگویی مطلوب به آن ابزار فربهتر شدنش را فراهم میکنند به بیان دیگر از آنجا که دال مرکزی گفتمان موجود دو قطبی کاذب اشتغال یا خانه نشینی (خانه داری) زنان است هر گونه بحث و بررسی در این دو گانه تنها اسباب فربهتر شدن این گفتمان را فراهم آورده و رهایی بخش نخواهد بود، اما چاره چیست؟ عطف به سه سؤال بندِ پیش من چاره را در جستجوها و روایتهای تاریخی از مردم میدانم.
خلق یک زمین جدید
پژوهشها و تألیفات مرد نگارانه دکتر مرتضی فرهادی و نگاه جست و جوگرش در دل تاریخ و جغرافیای این مرز و بوم، وی و آثارش را به منبعی مهم برای شناخت تاریخی و اجتماعی ایران بدل کرده است. دو اثر فرهنگ یاریگری در ایران و واره که هر دو در آمدی به مردم شناسی و جامعه شناسی تعاون را بر پیشانی و جلد خود حک کرده اند در کار مقالات متعدد فرهادی با خلق زمینی جدید افسانههای و کلیشههای رایج تک روی ایرانیان و نداشتن روحیه کار گروهی و جمعی و حضور نداشتن زنان ایرانی در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی را به چالش میکشاند.
نمونههای مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زنان
فرهادی در مقابله مشارکت زنان روستایی و ایلی در گروههای یاری گر و سازمانهای تعاون سنتی منتشر شده در مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، ویژه نامه نقش زنان در کشاورزی میگوید: شواهد موجود نشان میدهد که زنان ایرانی در طی قرون گذشته در عرصههای اقتصادی ـ اجتماعی و از آن جمله در فعالیتهای تعاونی و یاریگری نسبت به یکدیگر و نسبت به کل جامعه فعالیتهای چشمگیری داشته اند که از چشم روشنفکران و پژوهشگران ایرانی و حتی زنان روشنفکر جامعه ما غالبا بدور مانده است/ پاورقی: ۱. فرهادی، مرتضی، مشارکت زنان روستایی و ایلی در ایران در گروههای یاری گر و سازمانهای تعاون سنتی، اقتصاد کشاورزی، ویژه نامه نقش زنان در کشاورزی، ص ۱۰۷ /
وی در این مقاله گروههای غیررسمی یاری گر تشکیل شده توسط زنان را در زمینههای اقتصادی، تولید کشاورزی، دام داری، باغداری، بافندگی صنایع دستی و حتی اجتماعی فعال میداند اشاره به زنان نشاکار کشتزارهای برنج استان گیلان که در قالب گروههای هم یاری فعالیت میکردند، گروههای هم یاری زنان در مناطق انگور خیز، فعالیتهای دام داری در قالب گروههای تعاونی هم یاری، فعالین حوزه پشم ریسی، کرباس بافی، نمدمالی و قالی بافی در استانهای مختلف از جمله یزد، کرمان و خراسان، گروههای هم یار در زمینه جمع آوری میوههای جنگلی در شمال ایران و چیدن گیاهان خوراکی دشتی در لرستان و استان مرکزی و ... بخشهای دیگری از مصادیقی است که فرهادی به عنوان نمونههای نقش آفرینی زنان درعرصه اقتصادی در روستاهای ایران برمی شمرد. / پاورقی: ۲. ن ک به مشارکت زنان روستایی و ایلی در ایران در گروههای یاریگر و سازمانهای تعاونی سنتی، اقتصاد کشاورزی، ویژه نامه نقش زنان در کشاورزی./ پاورقی: ۳. ن ک به مشک سازی و مشک زنی در چهارده روستای کمره نوشته مرتضی فرهادی منتشر شده در فصل نامه تحقیقات جغرافیایی. /
فرهادی در بخشی دیگر به حضور اجتماعی زنان ایرانی اشاره کرده و میگوید: زنان ایرانی در گذشتههای دور در تمریناتی، خود را برای مواقع بحرانی و برای در دست گرفتن تمام مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و نظامی آماده میکرده اند و همچنین برای مواقعی که به دلایل گوناگون همچون کار، مراسم ویژه و یا انجام امور عامل المنفعه همه مردان در خارج از ده بسر میبرده اند، تمام کارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی دِه را به دست میگرفته اند. دست به انتخاب زنان شایسته و کارآمد برای در دست گرفتن حکومت، دادگاه و گروههای محافظ برای ایجاد نظم و امنیت در ده و همچنین اجرای نمایش و بازی میزده اند. / پاورقی: ۴. همان، ص ۱۰۹ /
فرهادی میگوید سه مورد از این حکومتهای یک روزه زنان در افوس فریدون شهر، اسک آمل و توچغار ملایر گزارش شده است.
زنان! فعالین بزرگترین تعاونی اقتصادی
اما مهمترین اثر فرهادی که تصویری جامع از حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ارائه میکند واره است. فرهادی در این کتاب بدون ورود مستقیم به زمین کلیشههای رایج و با تکیه بر مطالعات تاریخی و مردم شناختی اکثر نقاط ایران را بررسی کرده و به خوبی نشان میدهد زنان ایرانی در گذشته بزرگترین تعاونیهای اقتصادی را راه اندازی کرده و مدیریت میکردند. نکته جالبتر در مطالعات فرهادی به تصویر کشیدن زنان روستایی است تصویری که عملا خلاف چهره ضعیف، عقب مانده و بی سوادی است که با به زبان آوردن عنوان زن و یا انسان روستایی در ذهن ما نقش میبندد اگرچه این واقعیت داشت که روستاییان ایران غالبا بی سواد بودند، اما به هیچ وجه این بی سوادی به معنای بی تجربگی نبوده و همانطور که گاه برخی بیگانگان نیز اذعان داشته اند اصولا باید میان بی سوادی روستاییان ایران و بی سوادان کشورهای دیگر فرق گذاشت. / پاورقی ۵. فرهادی، مرتضی، واره، ص ۴۰، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷ /
واره چیست؟
فرهادی واره را یکی از رسوم دیرپای روستاییان ایران معرفی میکند و در پاسخ به سؤال واره چیست میگوید: واره نوعی سازمان غیررسمی تعاونی سنتی غالبا زنانه و بسیار کهن با محور اصلی هم یاری، از نوع تجمیعی (همگرا) است. / پاورقی ۶. همان ص ۲۸/
توضیح این نکته ضروری است که فرهادی در تعریف هم یاری میگوید: هم یاری نوعی کمک و یاری معوض و به امید تلافی و متقابل است پس طبیعتا دو سویه یعنی نوعی مبادله و بده و بستان است که با کمک یک سویه و بلاعوض (دگریاری) و کمک به خود در فضا و امکانات گروهی (خودیاری) تفاوت زیادی دارد. / پاورقی: ۷. همان ص ۲۸/ وارهها بر پایه مبادله شیر با شیر شکل گرفته و تداوم مییافتند نحوه کار به سادهترین بیان چنین است که زنان همواره (اعضاء واره) به نسبت میزان شیر دام هایشان، شیر چند وعده شیردوشی را به یکی از اعضای طبق هنجارهایی قرض داده و در روزهای آینده به ترتیب خاص شیرهای وام داده را پس میگیرند و در ضمن در کارهای مربوط به تهیه فراوردههای شیری به یکدیگر یاری میدهند. / پاورقی ۸. فرهادی، مرتضی، واره نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه، فصل نامه رشد علوم اجتماعی
فرهادی در توضیح ضرورت واره میگوید: واره به خاطر معیشتی و یا نیمه معیشتی بودن کار دامداری سنتی و برای رسا کردن میزان شیر و جلوگیری از اتلاف وقت و به خاطر هدفهای عینی و ذهنی دیگر در میان زنان خانوادههای دام دار خرده پا تا به امروز ادامه یافته است. / پاورقی: ۹ ـ همان، فصلنامه رشد علوم اجتماعی
مهمترین کارواره یک کاسه کردن شیرهای جداجدا و اقتصادی کردن کار دامداری معیشتی و نیمه معیشتی است. / پاورقی: ۱۰. فرهادی، مرتضی واره یا نوعی تعاون سنتی کهن و زنانه در ایران و علل تداوم آن، فصلنامه علوم اجتماعی
گستردگی وارها
گستردگی وارهها در اثر فرهادی اینگونه مطرح شده است: واره رسمی محلی و متعلق به منطقهای خاص از ایران نیست، بلکه در اغلب شهرها و روستاها و ایلات ایران در گذشته وجود داشته و هم اکنون نیز کم و بیش رایج است افزون بر این واره قبلا در جمهوری آذربایجان، تاجیکستان وجود داشته و هم اکنون نیز حداقل در شمال و شرق افغانستان وجود دارد./ پاورقی : ۱۱. همان. ص ۱۶۸
فرهادی با بررسی نامهای واره در مناطق مختلف کشور ۱۴۹ نام را برای این تعاونی محلی ذکر کرده است.
نامهایی که هر کدام به یک یا چند منطقه تعلق داشتند نکته دیگر در خصوص واره شکل گرفتن آیینها و باورهای مختلف پیرامون این رسم سنتی اقتصادی است هر منطقه آیینهای مخصوص به خود را در نسبت با تولید محصولات مختلف شیری در واره شکل داده بود که به تدریج به باورهای آیینی و فرهنگی آنها بدل شده و نسل به نسل منتقل میشد. در بیشتر این آیینها و رسومات زنان به عنوان کنشگران اصلی ایفای نقش میکردند.
آمار وارههای ایران
فرهادی با اشاره به مناطق مختلفی که در سراسر کشور دارای واره بوده اند میگوید: در سال ۱۳۳۵ حدود ۴۰۰ هزار سازمان تعاونی غیررسمی و کوچک و بی آوازه واره داشته ایم که حدود ۲ میلیون عضو داشته اند بدین ترتیب ۱۰ میلیون روستایی و عشایر از کل ۱۸ میلیون جمعیت ایران به طور مستقیم تحت تأثیر این سازمان کوچک، اما بسیار فراگیر قرار داشته اند و اگر میانگین شیر تولیدی به ازای هر عضو را روزانه ۵/۲ (دو و نیم) کیلو در نظر بگیریم، روزانه حداقل حدود یک میلیون لیتر شیر گردآوری و به فرآوردههای شیری تبدیل میکرده اند در حقیقت طبق تحقیقات و مستندات ارائه شده در آثار فرهادی زنان به عنوان یکی از مهمترین بازوهای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در نقاط مختلف کشور حضور داشته و نقش آفرینی کرده اند.
در واقع این زن روستایی ایرانی است که مبدع نوعی تعاونی بومی مبتنی بر نیازهای خود و جامعه پیرامونش با استفاده از شکل دادن نوعی رابطه گروهی و بده و بستان متقابل است. با توجهی ویژه به اصطلاح نیاز در جمله قبل باید گفت این نیازهای ضروری خانوارهای روستایی در حوزه زیست اجتماعی و اقتصادی بود که زنان خانواده را به ایجاد و تقویت واره سوق میداد. به بیان دیگر این زنان بودند که طی کنشهایی آگاهانه، نظاممند و برنامه ریزی شده با هدف برطرف کردن نیازهای معیشتی خانواده خود و در سطحی بالاتر جامعه پیرامون، به راه اندازی وارهها اقدام میکردند تا فعالیتی اقتصادی را آغاز کنند.
جمع بندی
واقعیت این که دکتر فرهادی به جای دست و پا زدن در کلیشههای روشنفکری و بازی در زمین روشنفکران وطنی و غیروطنی به ابزاری دست یافته است که امروز همچون یک سنجه در دسترس همگان است این ابزار نه تنها قادر به سنجش ادعاهای روشنفکری و فمنیستی است بلکه خود خالق زمینی دیگر است که با شناخت ابعاد آن میتوان دست به باز تولید گفتمان حقیقی زن ایرانی در روزگار معاصر زد اولین نکته آموزنده در آثار دکتر فرهادی برای مواجهه با کلیشههای رایج همین است: خروج از زمین بازی روشنفکری و خلق زمینی که بتواند ایدههای روشنفکری و روشنفکران را به حاشیه رانده و حتی آنها را در معرض پاسخگویی قراردهد.
نکته دیگری که میتوان با توجه به آثار دکتر فرهادی به آن پی برد میزان آشنایی روشنفکران با تاریخ این سرزمین و مردم این مرز و بوم است تحقیقات و پروژههای فکری فرهادی به خوبی نشان میدهد روشنفکران ایرانی بیشترین فاصله را با مردم خود داشته و به خوبی آنها را نشناخته اند چگونه میتوان به روشنفکری که تلاشی برای آشنایی با مردم خود نداشته است اعتماد کرد و یا ایده هایش را پذیرفت؟
اما نکته مهم دیگر به خود ما و تلاشمان برای باز تولید ظرفیتهای اصیل و بومی ایران بازمی گردد در حالیکه ایده گرامین بانک محمد یونس به عنوان ایدههای جهانی حتی در کشورهای خودمان مورد استفاده قرار میگیرد چرا ایدههای بومی و اصیلی که ریشه در تاریخ و جغرافیای همین مرز و بوم دارند شناسایی نشده و به روز نمیشوند تا در زوایای مختلف اجتماعی و اقتصادی کشور مورد استفاده قرار بگیرند؟
مطالعات تاریخی و مردم شناسی دکتر فرهادی شاهدی است بر غلط بودن ادعای روشنفکران و فمنیستها در خصوص زن ایرانی و حضور نداشتنش در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی! چگونه است که ما امروز خویشتن خویش را به فراموشی سپرده و هم نوا با غیر، سرودی علیه خود سر میدهیم؟ آیا روا نیست چنین مطالعاتی به عنوان باطل السحر روشنفکران در افواه و افکار عمومی رواج یابند تا هم گوهر حقیقی زن ایرانی بازشناخته شده و هم الگویی بومی برای بازتعریف نفش آفرینی زنان در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی داشته باشیم؟
نویسنده: سحر دانشور دکتری جامعه شناسی
منبع: مجله راه